ـــــ وسیــــــــــع باش... ـــــ

وسیــع باش و تنـــها و سـر به زیــر و سخـــت

ـــــ وسیــــــــــع باش... ـــــ

وسیــع باش و تنـــها و سـر به زیــر و سخـــت

 
نظرات 2 + ارسال نظر
شهلا تی ان تی دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ http://www.bazareroz.com



سلام
باز هم عالی بود
نوشته هات خیلی صمیمی هست
می خواستم دو تا خواهش ازت بکنم
اول> محتوای این آدرس رو کلا بزاری تو وب سایتت آدرس اینه
http://www.bazareroz.com/page.php?pageid=Link5.htm
دوم> منو لینک کنی WwW.BazareRoz.Com
بعد از این کارها بیای تو سایتم در قسمت تماس با ما آدرس وب سایتتو بدی بهم منم لینکت کنم
راستی اگه خواستی منو ادد کن ShahlaOk
یه وسیله برات گذاشتم بهم سر بزنی منتظرتم
موفق باشی یا علی
^^^^^^^^^
°°°°°°°°°°°° |/°
منو°°°°°°°°° |_/°
°°لینک °°°°° |__/°
°° می کنی ؟ |__/°
°°°°°°°°°°° |___/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/__ بیا اینم وسیله حالا دیگه_~~~
~~~~~/ _میتونی منو لینک کنی _~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
آیدی من ShahlaOk

فاطمه سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:25 ب.ظ http://crazyfrog.blogsky.com

غنیمتی است تو را داشتن
در این دیار که بر وحشت است و اضطراب...
اومدنت گیرم کوتاه،گیرم نه با برگردوندنش لااقل اتاقمو قابل تحمل تر کرد برام بانو...
اتاقم بوی تو رو میده و بالشم...
حالا سرمو که فرو میکنم توش وقت زار زدن حس میکنم تو هم هستی،همینجا،کنار تختم،دستتو میکشی توی موهام،میگی کم نیار فاطمه...ما هنوز یه عالمه کار داریم که نکردیم...یه عالمه حرف که نزدیم...یه عالمه خنده که نخندیدیم....وقت برای گریه کردن هنوز هست...بالشم بوی تو رو میده...من کمتر خفه میشم...کمتر نفسم میگیره...
خدا هر چقدر هم این روزها دوره،اما تو رو که بهم داده لااقل بانو و من گمون میکنم همین برای حق نداشتنم واسه اعتراض کافی باشه...بانوی اب و ایینه ی من،من کلمه ندارم واسه گفتن...تو هستی و من حس میکنم حضورت رو و بو میکشم بودنت رو و نگاه میکنم به ارامش وجودت،پر میشم و تو مطمئن میشی به اینکه چقدر پرم از تو و سرشار از دوست داشتنت...
کاش اونهمه فرصت رو از دست نمیدادم...کاش دیگه ثانیه های بودنت رو گم نکنم...
دوستت دارم کلمه ی کوچیکی نیست،گیرم لوث کرده ایمش و لوس اما فقط بلدم بگم دوستت دارم...
اهلیم کردی بانو...از همون روز اول...ما به هیچ نگاه کردن در سکوتی نیاز نداشتیم و به هیچ فرصتی...
ما بو کشیدیم و تنهامون و روح های سرگردانمون هم رو پیدا کردند...دیشب برای پرستو سعی کردم اینو توضیح بدم اما نشد...تو جزئی از منی...من جزئی از تو...
فقط دوستت دارم...اندازه هم نمیگیریمش...بی هیچ قدر و معیاری دوستت دارم...بو میکشی نه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد