ـــــ وسیــــــــــع باش... ـــــ

وسیــع باش و تنـــها و سـر به زیــر و سخـــت

ـــــ وسیــــــــــع باش... ـــــ

وسیــع باش و تنـــها و سـر به زیــر و سخـــت

رخنه

سلام


رسوخ کرده است در من٬ و دیگر این من را یارای جدایی از آن نیست٬ تا کی بخواهد یا نخواهد و ترک کند این سرزمین غریب را.

و من هر روز به جان گرامیش می دارم و به دل عزیزتر و دوباره و دوباره می پرورانمش به امید بارور شدنش که نه... ماندنش برای آنی بیشتر

و من در عجبم از این تجسم باورها.

از این بودن بایدها

نظرات 4 + ارسال نظر
حسنی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:07 ق.ظ http://leshmania.mihanblog.com

خوب شما شاید
دخترید بخاطر اون .خیلی دلم میخواد یه وقتهایی به راحتی شما گریه کنم .
شما دلتون میخواد گریه نکنید ولی یه وقتهایی
من دلم یمخواد گریه کنم..
برعکس روزگار ..ولی غرور وقتی میشنکنه چه فایده داره گریه کنی یا نکنی چه فایده داره نتونی از خودت دفاع کنی
وقتی متحم ردیف اولی تو بازی عشق حمت صادر شده
تو دادگاه
چه فرقی میکنه اخرین خواسته تو چی بود وقتی طناب داره گردنت رو فشار میده .
شما تا بحال عاشق بودین ؟

نیره پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:39 ق.ظ

سلام ..
من هیچی نمی گم (:
من به روزم
منتظزتم

سلام همسایه های2 پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:14 ب.ظ http://rezatehranii.blogfa.com

سلام.قسمت دهم خاطرات کدر را آپ کردم.سر زدی نظر یادت نره
من هم میام جبران می کنم.[گل][چشمک]

سلام نمی کنه چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.promete28.blogfa.com

به روزم ودر عجب از تجسم باورها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد